پسرم اومده تو هفت ماهگی...
سلام عشق مادر ورودت به هفت ماهگی با شش روز تاخیر مبارک عزیزم ....این روزا همش تو فکر دایی مجتبی بودم که روز عید قربان تصادف کرد پاش بدجور شکسته عملش کردن نه روز تو بیمارستان بود تازه مرخص شده الان خدارو شکر حالش بد نیست...از پسر گلم بگم که واکسن 6ماهگیتو زدی خدارو شکر این دفعه هم گریه ت کمتر بود هم تبت. ...مامان جان خوشحالم که دیگه کم کم با کارم داری کنار میای دیگه با خودم نمیبرمت مدرسه اینطوری خیالم راحتتره وقتی تو خونه پیش مامان بزرگت هستی چون محل تدریسم یه شهری تو 40 کیلومتری شهر خودمونه و راهشم همچین خوب نیس ...روزایی که میخوام تنهات بزارم انگار که میخوان جونمو بگیرن تحمل دوریت خیلی واسم سخته ولی خب چیکار میشه کرد...راستی شما وقتی شش...
نویسنده :
مطهره
18:30